
فیلمنامه حجازی در کنار تصاویری یک دست با ضرباهنگ مناسب از ابتدا تا انتها مخاطب را مجذوب فیلم می کند.
با صحبت های کودک خردسال در خصوص تجاوز به حریم خصوصی اش، وارد فضای فیلم می شویم و با اطلاع مادر از قضیه، وارد کشمکش بیشتری شده و با سفره شام به سمت گره گشایی می رویم.
تم اصلی فیلم قضاوت است. موضوعی که در سال های اخیر در سطح جهانی نیز کارگردان های مطرحی به آن پرداخته اند.
اوج آن را در فیلم هانت اثر وینتربرگ شاهد بودیم. در آن فیلم مخاطب از ابتدا در جریان اتفاق قرار می گیرد و تا انتهای فیلم همراه با شخصیت اصلی طعم تند قضاوت دیگران را می چشد و همراه با او زجر می کشد.
اما در اتاق تاریک، حجازی بسیار هوشمندانه روی دیگری از قضاوت را به تصویر می کشد.
مخاطب در جایگاه والدین کودک دچار شک و ترس می شوند و تا انتها دست به هر گونه قضاوتی در مورد شخصیت های پیرامونی می زند.
حجازی بی شک در القای این شک به دل مخاطب کاملا موفق بوده است.
وی توانست لرزه را بر تن هر پدر یا مادری بیندازد و آن ها را تا ورطه ی قضاوت ناصحیح ببرد.
حجازی در این فیلم در نمادپردازی نیز قدمی بلندتر نسبت به فیلم های قبلی اش برداشت.
نمادپردازی هایی که به شناخت شخصیت های فیلم نیز کمک شایانی کرده بودند.
استفاده از کلوزآپ ها سگ برای ورود به دنیای سراسر ترسِ مرد فیلم که منجر به پناه بردن به آغوش مادرانه ی همسرش شده بود، تا تلاش زن فیلم برای جوانی و فرار از ترس پیری، و همچنین اتاق تاریکی که دنیای ترستاک کودک را ساخته بود تا همگی با ترس های فردی شان به تماشای ترس های بزرگ تری در جامعه که همان بیابان روبروی خانه بود بنشینند.
مرد با کمک به سگ مجروح و زن با روبرو شدن با ارتفاعی که شاید همیشه پرت شدن از آن را در ذهن پرورانده، آن ها به سمت مبارزه ای برای دوری از ترس کودکشان سوق می دهد، کما اینکه خودشان در نهایت با زندانی کردن های پی در پی کودک در اتاق، مقصر اصلی تمام ترس های کودک جلوه داده می شوند.
نمی توان از این فیلم نوشت و به بازیگردانی فوق العاده در این فیلم اشاره ای نکرد. حجازی به بهترین شکل ممکن از کودک خردسال فیلم بازی گرفته است و او را به درخشان ترین بازیگر فیلم تبدیل کرده است.
و اما در خصوص محتوایی که حجازی در این فیلم به مخاطب القا می کند، نمی توان از حجازی دفاع کرد.
پس از گره گشایی فیلم در سکانس شام (که سطحی پائینی هم نسبت به سایر دقایق فیلم داشت) مخاطب با سوالی بزرگ در مورد دغدغه های کارگردان مواجه می شود و لذتی که تا به آنجا از فیلم برده است جایش را به یک سرخوردگی بزرگ می دهد.
باید این سوال را از آقای حجازی پرسید در حالی که در شرایط کنونی در جهان و به ویژه در جامعه خودمان لحظه به لحظه نگران تنهایی کودکانمان هستیم، وقتی که جرات نداریم حتی آن ها را در کلاس های درسی و غیردرسی تنها بگذاریم، چگونه دغدغه اصلی شما نه تجاوز به کودکان، بلکه قضاوت های ناصحیح می باشد.
جناب حجازی اگر فیلم شما یک پدر یا مادر را که شک تجاوز به کودکانشان را در دل دارند از ترس قضاوت اشتباهشان از پیگیری مساله منصرف کند شما مقصرید.
در حالی که نه تنها در ایران بلکه در سطح جهان این موضوع در صدر اتفاقات خبریست، ای کاش دغدغه مندی اتان با مردم کشورتان همسو بود. |